خانه / دسته بندی نشده / واژگان تخصصی گردشگری (بخش دوم)

واژگان تخصصی گردشگری (بخش دوم)

واژگان تخصصی گردشگری

میل به سفرهای تفریحی (Wanderlust)

این واژه میل به ترک جاهای شناخته شده به قصد مقاصد ناشناس و سفر رفتن برای دیدن مکانهای متفاوت به قصد مناثر شدن از جیزهای جدید را توصیف می نماید .به نظر می رسد میل به سفر بیشتر درگردشگری بین المللی ارضا شود تا در گردشگری بومی به نیاز به امکاناتی برای اقامت کوتاه دارد تا اقامت تا اقامت های طولانی . اقلیم نیز در اینارتباط در درجه بعدی اهمیت قرار دارد ومعمولا بیش از یک مکان یا کشور مورد بازدید قرار می گیرد .

شهر نشینی (Urbanization)

فرایند رشد مناطق شهری بهگونه ای که موجب افزایش نسبت جمعیت ساکن در آنها شود.این مفهوم اغلب با صنعتی شدن در هم آمیخته است افزایشجمعیتشهری توامبا مهاجرتاز مناطق روستایی به مناطق شهری است . از آنجا که مناطق شهری نسبت تعطیلی بالایی دارند ارتباط مهمی با گردشگری دارد.

User- oriented resources

منابع اختصاصی ویژه گردشگری و تفریح که جاذبه ی آنها بیشتر بر پایه دسترسی آسان شکل گرفته است تا کیفیت منابع در مجاورت مراکز جمعیتی قرار گرفتهوبیشتر پاسخگوی نیازهای مردم محلی و منطقه است تا بدنبال جذب بازدید کننده بین المللی باشد .مانند پارکها ، اماکن ورزشی و رستورانها .

Urban renewal

بازسازی ، تعمیر و نوسازی بافت عادی و فرسوده شهری به گونه ای که فضاهای مورد نیاز گردشگری و تفریحی بخش مهمی را به خود اختصاص دهند .

گردشگری شهری (Urban tourism)

سفرها و بازدید هایی که به مقاصد شهری انجام می گرید تحت عنوان city tourism) نیز شناخته می شود ).سفرهایی که با انگیزه بازدی از جاذبه های تاریخی و فرهنگی تجاری خرید وشرکت در رویدادها انجام می گیرد . این گونه گردشگری رشد سریعی داردواین امر فرصت بیشتری برای بازسازی بافت های شهری فراهم می آورد .

شاخص سفر (Trip index)

روشی آماری برای تعیین اینکه مقاصدی که توسط گردشگران بازدید می شوند مقاصد اصلی هستند و یا صرفا توقفگاهی بین راهی .این شاخص با تقسیم شب های گذرانده شده درمقصد بر کل شبهای سپری شده در طول سفر (۱۰۰× ) محاسبه می شود . شاخص ۱۰۰نشانمی دهد که تمام سفر در یک مقصد گذرانده شده وشاخص صفر بدین معنی است که هیچ شبی در طول سفر در آن مقصدگذرانده نشده است.

مسافر (Traveler)

فردی که بین دویا چند کشورو یا بین دو یا چند محل در داخل کشور محل سکونتش در حال سفر باشد . از نظر آمارگردشرگری تفاوتی میان دونوع عمده از مسافران وجود دارد : «دیدارکنندگان» و«سایر مسافرین» . تمامی مسافرینی که به فعالیت های گردشگری می پردازند ، دیدار کننده می باشند.
بنابراین واژه دیدار کننده معرف مفهوم پایه ای برای سیستم کلی آمارهای گردشگری می باشد . (سازمان جهانی جهانگردی )

صنعت سفر (travel industry)

در معنای دقیق ، شرکت های حمل ونقل مسافر وشکرت هاو تشکیلاتی که خدمات خودرا می فروشند از جمله متصدیان گشت و آژانس داران ، در معنایی جامع تر به تمامی شرکت ها وتشکیلاتیاتلاق می شودکه نیازهای مسافرانرا برآورده می سازند .
گاهی اوقات به عنوان مترادف صنعت گردشگری نیز استفاده می شود .

صنعت سفر (Travel advisory)

توصیه ای که غالبا به صورت هشدارتوسط مقامات دولتی در رابطه با مسافرت به یک کشور یا منطقه ، در مواردی مانند نا آرامی های اجتماعی یا به خطر افتادن سلامتی ، انتشار می یابد.

مسیر (Trail)

در تفریح و گردشگری عموما مسیرهای طراحی شده است همراه با تابلوهای راهنما جهت هدایت افراد ، دوچرخه سواران ، و یا اسکی بازان درطول آن مسیر، اگر چه بیشتر برای استفاده بازدید کنندگان طراحی می شوند به طور فزایندهای به عنوان ابزاری جهت مدیریت بازدید کننده ها در مناطق با تراکم بالا استفاده می شوند .

شاخص عملکرد گردشگری (Tourist function index)

سنجش خام اهمیت گردشگری دریک منطقه که با بررسی نسبت تعداد تخت موجود و جمعیت ساکن سنجیده می شود .

مرکز اطلاع رسانی گردشگری (Tourist information centre (TIC))

دفتری که در زمینه جاذبه ها تسهیلاتوخدماتگردشگری اطلاع رسانی می کندو گاهی اوقات خدماتی مانندرزرو اقامت گاه را نیز ارایه می دهد .این خدمات ممکن است توسط دولت شوراهای گردشگری و یا سایر سازمانها عرضه شود .

Tourist enclave

یک منطقه مقصد گردشگری که گاهی اوقات رویداد در کنار یکدیگر انتخاب مقصد گردشگر را تعیین می کنند .

گردشگر (Tourist)

برای اهداف آمارگیری دیدار کننده ای را گویند که به مدت حداقل یک شب از یک محل بازدید می کند و هدف اصلی او ازبازدید : تفریح واستراحت تجارت و امور حرفه ای وسایر اهداف گردشگری می باشد (سازمان جهانی جهانگردی )

Townhouse hotel

گونهای از هتلهای کوچک و خصوصی که اقامت تجملی را در مرکز شهرها و در ساختمانهای بازسازی شده عرضه می کنند .

بخش گردشگری (Tourism sector)

بخشی از اقتصاد که وظیفه ی اصلی آن پاسخ گویی به نیازهای گردشگران بوده ومتشکل از صنایع وابسته به گردشگری است که بیشتر خدمات خود را به گردشگران ارایه می کنند تا مردم و بازار محلی

مناطق مولد گردشگری /گردشگر فرست (Tourism generating areas)

مناطق مبدا گردشگران بنابراین مناطق اقامت و دایمی گردشگران که نشانگر منبع تقاضا و موقعیت بازار هستند ، جایی که وظایف اصلی بازاریابی گردشگری بر آن اساس انجام می شود . مراکز جمعیتی مهم در کشورهای توسعه یافته مناطق اصلی مولد گردشگری بین المللی و بومی به حساب می آیند .

اثر گردشگری (Tourism impact)

به طور کلی اثراتی که گردشگران و توسعه گردشگری بر روی جامعه و یا منطقه دارند.اثرات معمولا به سه دسته اقتصادی اجتماعی فرهنگی وزیست محیطی تقسیم می شوند .گاهی اوقات با تقسیم عدد مربوط به تراکم گردشگری یک دوره به دروه بعد شاخص تراکم گردشگررا محاسبه می نمایند .

مخارج گردشگری (Tourism expenditure)

مجموع هزینه های مصرفی که توسط یک بازدید کننده ویا از طرف یک بازدیدکننده برای سفر و اقامت اودر یک مقصد پرداخت می شود. جزئیات پیشنهادی آن شامل هفت دسته اصلی می شوند . سفر کامل و گشت کامل با اقامت ، غذا و نوشیدنی حمل و نقل تفریح فعالیت های فرهنگی و ورزشی و خرید .

مقاصد گردشگری (Tourism destinations)

کشورها نواحی شهرها وسایر مناطقی که گردشگران راجذب می کنندمحل اصلی فعالیت گردشگران هستند و بیشتر وقت و هزنیه ی گردشگران در این مناطق صرف می شود. اصلیترینمحل تمرکز جاذبه ها اقامت وسایر تسهیلات و خدمات گردشگری هستند واثرات مهم گردشگری (اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی ) در آنجا روی می دهد.

اقامتگاه گردشگری (Tourism accommodation)

تعریف قابل قبول بین المللی برای این واژه وجود ندارد . اما می توان آن را هر نوع تسهیلاتی که معمولا امکان اقامت شبانه برای گردشگران را فراهم می آورد ، تعریف نمود . به دو گروه اصلی تقسیم می شود تاسیسات گردشگری همگانی و اقامت گاه گردشگری خصوصی .

شاخص فعالیت گردشگری (Tourism activity index)

اندازه گیری تغییر نسبی فعالیت گردشگری در طی زمان که در آن اطلاعات جمع آوری شده از مناطق مورد نظر برای اندازه گیری سطح و میزان گردشگری استفاده می شود .تحت عنوان tourism barometer نیز عنوان می شود .

مناطق زمانی (Time zones)

تقسیم دنیا به مناطقی بر اساس نصف النهار گرینویچ که در آن ساعت رسمی محلی مورد استفاده قرار می گیرد .هنگامی که زمین هر ۲۴ساعت یکبارحول محور خود که ۳۶۰ درجه طول جغرافیایی است یک چرخش کامل می کند ، ۲۴منطقه ی زمانی پدید می آید . اساس زمانی خورشیدی در هر منطقه نصب النهار مرکزی آن منطقه است که ۱۵درجه با نصف النهار مجاور فاصله دارد . اما منطقه واقعی بیشتر از واحد ها و مرزهای سیاسی تبعیت می کند تا دقیقا ا ز نصف النهارها . کشورهای بزرگ با کشیدگی شرقی ، غربی به مناطق زمانی متعددی تقسیم می شوند مثلا قاره آمریکا به پنج ، کانادا به شش و فدراسیون روسیه به یازده منطقه زمانی تقسیم شده اند.

گردشگری سیاه (Thana tourism)

تحت عنوان گردشگری سیاه نیز شناخته شده است . سفرها وبازدیدهایی ازمقاصدی که به نوعی با مرگ و میر انسانها مرتبط است مانند مکانهای آدم کشی و جنایت میدان های جنگ.

گردشگری پایدار (Sustainable tourism)

برگرفته از مفهوم توسعه پایدارکه در سال۱۹۸۷ درگزارش کمیسیون توسعه و محیط زیست سازمان ملل تعریف شده این واژه برای تمامی گونه های گردشگری که در دراز مدت با محیطهای زیست محیطی اجتماعی و فرهنگی سازگار جهانی گردشگری ، گردشگری پایدار را به عنوان مدلی از توسعه اقتصادی تعریف کرده است که طراحی می شود تا :

کیفیت زندگی مردم جامعه میزبان را بهبود بخشد ، تجربه ی نابی برای بازدی کننده به همراه داشته باشد .کیفیت محیط زیست را حفظ نماید واجرای آن هم بستگی به جوامع میزان و هم بازدید کنندگان دارد.

همچنین شما می توانید با مراجعه به لینک بخش اول واژگان تخصصی گردشگری این قسمت را مطالعه فرمایید.

منبع : سیری در ایران

درباره رضا.خ

مشاهده بیشتر

تعریف گردشگری در قالب‌های متفاوت

تعریف گردشگری؟ گردشگری شامل فعالیت هایی است برای افرادی که در حال سفر هستند و …