اصفهان گردی

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

بافت تاریخی شهرها به‌عنوان مکانی واجد ارزش‌های میراث فرهنگی، با در بر گرفتن دوره‌های مختلف تاریخی، دارای ارزش‌های منحصربه‌فردی هستند .گردشگری می‌تواند موجب حفاظت از میراث فرهنگی و محرک احیای ارزش‌های محلی و الگوهای فرهنگی‌ای باشد که در حال نابودی است؛ چراکه فرایند توسعه شهری و روند تغییرات حاضر، موجب بروز وضعیت نامطلوب در شهرهای امروزی شده و لطمات جبران‌ناپذیری را به ارزش‌های نهفته در شهرها وارد ساخته است. احیای ارزش‌های میراث معماری و شهری، از دیرباز موردتوجه بوده و کشورهای توسعه‌یافته جهان با اجرای برنامه‌ها، سیاست‌ها و دستورالعمل‌های متنوع به رونق میراث فرهنگی خود همت گماشته و در تلاش برای احیای هویت تاریخی فرهنگی گذشته خود هستند .منابع باارزش میراثی به‌عنوان یکی از اجزای پیکره فرهنگی جوامع، می‌توانند بازگوکننده ظرفیت‌ها و ویژگی‌های فرهنگی ما در قالب گردشگری فرهنگی باشند؛ ازاین‌رو بر آن شدیم تا با حضور آقایان احمد منتظر کارشناس ارشد معماری و مدیرکل سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان اصفهان، شهریار ناسخیان دکتری مرمت و عضو هیئت‌علمی دانشگاه هنر اصفهان و ایمان دهاقین کارشناس ارشد مرمت در میزگردی در دفتر مجله گردشگری سپاهان به بحث و گفت‌وگو حول مرمت بناهای تاریخی بپردازیم.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

مرمت و بازسازی دو واژه‌ای هستند که گاهی به‌جای یکدیگر و مترادف هم تعریف می‌شوند. آیا این کار درست است و این دو لغت از بُعد تکنیکی باهم تفاوتی ندارند؟

منتظر: نوسازی اصولاً معماری است، معماری سازه و ساختمان که برای توسعه شهری از آن استفاده می‌کنند؛ ولی مرمت وقتی اتفاق می‌افتد که یک بنایی هم تاریخ دارد و زمانی از عمر آن گذشته و هم آسیب‌دیده است؛ البته این تاریخ تعریف دارد و هر بنایی را نمی‌شود تاریخی تعریف کرد. در هر کشوری تعریف تاریخ بنا متفاوت است. منشور جهانی بنایی را که ۲۵ سال از عمرش گذشته باشد تاریخی تعریف می‌کند؛ ولی در ایران ملاک این است که بنا مربوط به دو دوره قبل سیاسی باشد؛ لذا ازآنجایی‌که پهلوی اول و دوم ازلحاظ معماری باهم متفاوت بوده‌اند آن‌ها را دو دوره جداگانه حساب می‌کنیم. هرچه ارزش تاریخی بالاتر می‌رود نیاز به مرمت بیشتر احساس می‌شود. در ایران از ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ سال را دوره تاریخی می‌نامیم؛ ولی از آن جلوتر دوره باستانی است که دیگر به مرمت نیاز ندارد و باید نگهداری و حفاظت شود.

ناسخیان نیز در ادامه گفت: مرمت در لغت و واژه به تعمیر تعبیر می‌شود؛ اما وقتی خیلی دقیق و تکنیکال بخواهیم به آن نگاه کنیم بار ارزشی هم پیدا می‌کند؛ درنتیجه مرمت فقط تعمیر صورت و سیمای یک بنا نیست. سیرت و معنا و ذهنیت همه و همه در مرمت درنظر گرفته می‌شوند.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

منتظر: درنتیجه نوسازی در کنار مرمت قرار نمی‌گیرد و بهتر است به‌جای مرمت و نوسازی بگوییم حفاظت و مرمت. حفاظت مقدم بر مرمت است. درست مثل زمانی که برای انسان‌ها می‌گوییم پیشگیری مقدم بر درمان است. اگر از بنا حفاظت کنیم و نگذاریم آسیب ببیند نیاز به مرمت هم کاهش می‌یابد.

مرمت و حفاظت: شهرداری یا میراث؟!

منتظر: حوزه اختیارات سازمان نوسازی بهسازی شهرداری محدود است و فقط می‌تواند در محدوده شهری فعالیت کند؛به‌عنوان‌مثال، اجازه ندارد مسجد جامع اردستان را مرمت کند؛ ولی سازمان میراث فرهنگی حوزه عملیاتی‌اش گسترده‌تر و در سطح استان مجاز به فعالیت است؛ ازاین‌رو نمی‌توان آن‌ها را با هم مقایسه کرد. متأسفانه خط و خطوط فکری این دو نهاد باهم متفاوت است و در خیلی موارد باعث کندشدن روند مرمت یک بنا می‌شود. از سوی دیگر مسکن و شهرسازی نیز با ایجاد سازمان عمران و بهسازی در حوزه مرمت و حفاظت فعالیت می‌کند. میراث فرهنگی از وجود کارشناسان متبحر در این حوزه برخوردار است؛ ولی متأسفانه بودجه کافی ندارد؛ اما دو سازمان دیگر توان مالی خوبی دارند و در عوض از کارشناسان متخصص بهره اندک برده‌اند. جالب است و البته باعث تأسف که شعار هر سه نهاد یکی است؛ ولی سیاست‌گذاری‌هایشان متفاوت است. از طرفی مدیرانی که برای فعالیت در این سازمان‌ها انتخاب می‌شوند باید به‌طورکامل مرتبط و از صلاحیت کافی برخوردار باشند؛ درصورتی‌که در برخی سازمان‌ها اصلاً چنین چیزی مشاهده نمی‌شود.

طرز فکر برخی سازمان‌ها این است که از کار مرمت درآمد داشته باشند؛ درحالی‌که مرمت یک کار ارزشی است. کشورهایی که برای آثار تاریخی و میراث فرهنگی خود هزینه کرده‌اند با رونق گردشگری چند برابر آن را برداشت کرده‌اند؛ اما متأسفانه اینجا هیچ‌چیز یک‌کاسه نیست؛ حتی میراث فرهنگی و گردشگری هم باهم یک‌کاسه نیستند و هرکدام عایدی‌شان مال خودشان است.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

آیا میزان اعتباری که به مرمت و بازسازی تخصیص می‌دهند کافی است؟ آیا زمان تخصیص اعتبار درست است یا به‌اصطلاح نوش‌داروی پس از مرگ سهراب است؟

منتظر: اصولاً سال مالی، آخر سال است و مدیرانی که آن‌قدر دست و دل‌بازی ندارند که از همان ابتدای سال اعتبارات را پرداخت کنند، پرداخت این‌گونه هزینه‌ها را به فصل آخر سال موکول می‌کنند؛ ازاین‌رو بیشتر کارهای مرمتی در زمستان انجام می‌شود که بسیار بد است؛ چون رطوبت با کار مخلوط می‌شود و درنهایت مرمت از کیفیت پایینی برخوردار می‌شود.

ناسخیان نیز گفت: مشکل اصلی در اکثر سازمان‌ها و نهادهای کشور مشکل مالی است که شاخص اصلی برای کارکردن است. در حوزه میراث هم همین‌طور است؛ ولی خوشبختانه خیلی مشکل کارشناسی و تکنیکی در این حوزه نداریم؛ لذا اگر اعتبارات به میزان درست و در زمان درست تخصیص یابد و پرداخت شود، دلسوزانی هستند که به کار مرمت بپردازند.

مرمت با کار پیمانی جور درنمی‌آید!

منتظر: به‌نظر مهم‌ترین مشکل این است که کار مرمت پیمان‌کاری انجام می‌شود. این‌که بیاییم عالی‌قاپو را به یک پیمانکار بسپاریم و بگوییم ظرف شش ماه طبق این قرارداد آن را مرمت کن، به هر لایه‌ای که بخواهد دست بزند لایه‌های دیگر تاریخ پشت آن پیدا می‌شود و پیمانکار برای اینکه باید ظرف مدت مشخصی کار را تحویل بدهد تا قراردادش دچار مشکل نشود روی کار را می‌پوشاند و آن را مخفی می‌کند. مرمت به‌شدت علمی است و برای هر لایه نیاز به پژوهش بسیار دارد و این پژوهش زمان‌بر است. اصولاً نباید مرمت در زمان خاصی پایان یابد؛ چون یک کار مستمر است و ممکن است چند سال زمان ببرد.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

آیا درست است که کاربری اماکن تاریخی را تغییر دهیم؟ از اینکه حمامی به موزه یا رستوران تبدیل می‌شود باید خوشحال باشیم؟ یا بهتراست بناها با همان کاربری قبلی‌شان بازسازی و مورداستفاده قرار بگیرند؟

ناسخیان دراین‌باره گفت: درباره اینکه یک بنایی موردتوجه قرار گیرد و مرمت شود خیلی باید خوشحال بود اما گاهی تغییر کاربری که در برخی بناها اتفاق می‌افتد کار اشتباهی است. به‌طور مثال حمامی در شهر وجود دارد که یک حمام به‌تمام‌معنا بوده و الان به رستوران تبدیل‌شده. اگر حرفه‌ای به قضیه نگاه کنیم می‌بینیم که این حمام با این ویژگی‌ها و جایگاه و منزلتی که دارد مکان مناسبی برای سرو غذا نیست. فضای آنجا کیفیت لازم برای رستوران‌بودن را ندارد. تم فضا یک‌زمانی با آب و آلودگی سروکار داشته؛ درصورتی‌که الان در آن غذا پخت و سرو می‌شود؛ لذا باید خیلی دقیق‌تر و کارشناسی‌تر به مکان‌هایمان و کاربری آن‌ها توجه کنیم. بهترین کاربری برای یک مکان تاریخی نزدیک‌ترین کاربری به عملکرد قبلی آن است. به‌عنوان‌مثال، بهترین کاربری برای یک حمام تاریخی قدیمی، تبدیل‌شدن آن به سونا یا سالن ماساژ است.

منتظر: یک ویژگی اصلی برای رستوران این است که از چشم‌انداز بیرونی خوبی برخوردار باشد. دقیقاً به همین دلیل است که رستوران‌ها را در بالای برج‌ها می‌سازند؛ درصورتی‌که یک حمام به‌هیچ صورت از چشم‌اندازی برخوردار نیست. کشوری که نه اعتقاد به بافت تاریخی لازم و نه بودجه لازم برای مرمت دارد و فقط تک بناها را قبول دارد به چنین معزلی دچار می‌شود؛ ازاین‌رو تصمیم می‌گیرد کاربری یک تک بنا را تغییر دهد و از آن درآمد کسب کند. این‌گونه است که حمام می‌شود رستوران. ترکیه حمام‌هایش را باز زنده‌سازی کرده و از طریق آن‌ها گردشگران بسیاری را به خود جذب کرده و در نتیجه منفعت مالی بسیاری هم برده است؛ اما ما نتوانستیم این کار را انجام دهیم.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

بافت فرسوده یا بافت تاریخی؟ آیا این دو یکی هستند؟

منتظر گفت: متاسفانه در اصفهان معتقدند بافت تاریخی و بافت فرسوده بر هم منطبق هستند؛ درصورتی‌که این اصلاً درست نیست. بافت فرسوده کهنه و کلنگی است؛ ولی بافت تاریخی دارای ارزش است. چطور می‌شود کنار خانه مارتاپیترز یا همان دانشگاه هنر ساختمان هشت طبقه می‌سازند؟! باکمال تأسف باید بگویم که مجوز ساخت این ساختمان با توجه به قوانین بافت فرسوده صادرشده است. باید شهر تاریخی را آرمانی دوست داشت.

ناسخیان نیز این‌گونه ادامه داد: تا ما نفهمیم و به این درک نرسیم که ارزش چیست و این طول و عمر میراثی چقدر ارزش دارد این خانه‌های تاریخی خراب می‌شوند. آیا پدربزرگمان را که پیر و ناتوان شده از فامیل کنار می‌گذاریم؟ مسلماً خیر. خانه‌های تاریخی هم برای شهر ما حکم پدربزرگ برای فامیل ما را دارند. همان‌طور که پدربزرگ مایه اعتبار و اصالت ماست بنای تاریخی هم به ما هویت و اعتمادبه‌نفس مکان می‌دهد. طول عمر میراثی یک ارزش است و این ارزش را باید حفظ کرد. بنا لزوماً نباید کاخ صفوی باشد تا ارزش داشته باشد. تک‌تک خانه‌های برخی روستاها هم دارای ارزش تاریخی والایی هستند و این‌گونه است که یک ابیانه‌ای به اینکه در روستای ابیانه ساکن است افتخار می‌کند.

دهاقین نیز ضمن تائید افزود: دقیقاً همین‌طور است. وقتی یک خودکار که متعلق به ۵۰ سال پیش است برایمان عزیز است، این عمر ۵۰ ساله آن و خاطرات آن است که خودکار را برای ما باارزش می‌کند: نه خودکار بودن آن.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

اگر به بناهای تاریخی بی‌توجهی کنیم به نیاکان خودمان پشت کرده‌ایم و روزی متوجه می‌شویم همه‌چیز را با کپی‌برداری ساخته‌ایم. که البته الان هم به میزان زیادی کپی‌کاری در کارهای ما رسوخ کرده. به قول مهندس صیفی عزیز با تأسف‌داریم کپی‌کاری می‌کنیم و با تأسف بیشتر از کشوری مثل دبی! لااقل بیاییم از استانبول کپی کنیم.

نیاکان ما طی سال‌های بسیار با آزمون‌وخطاهای بسیاری متوجه شدند که پنجره رو به جنوب نسبت به دیگر جهات بهتر است و این تبدیل به یک سنت شده تا دیگر افراد آن را امتحان نکنند؛ ازاین‌رو خانه‌های تاریخی انباشتی از دانش و تجربه هستند.

و اما از دیگر موانعی که در مسیر مرمت شهری و ابنیه قرارگرفته است، می‌توان به فرسودگی تأسیسات زیربنایی و عدم هماهنگی ارگان‌های مربوطه جهت تعویض و تعمیر و نگهداری آن‌ها اشاره کرد که از تبعات همان عدم مدیریت یکپارچه است. لوله‌کشی نامناسب موجب ایجاد رطوبت در ابنیه می‌شود و به‌سرعت فرسودگی آن‌ها خواهد افزود. فاضلاب‌ها عمدتاً به دلیل شیب کم و مسطح بودن محدوده ، با توجه به ساخت‌وسازهای جدید و عدم توان جوابگویی سیستم قدیمی با نحوۀ زندگی امروز، معضلات فراوانی به بار آورده است.

ناسخیان ضمن تائید گفت: بله، درست است. بخش عمده مشکلات البته به‌جز مشکلات مالی تأسیسات زیربنایی هستند. لوله‌کشی فاضلاب، لوله‌کشی گاز، برق‌کشی و… از مخربین بناهای تاریخی محسوب می‌شوند.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

منتظر اضافه کرد: البته باید خاطرنشان شد که تأسیسات دودسته هستند تأسیسات ساختمانی و تأسیسات شهری. تأسیسات شهری اگر درست انجام نشوند صدمات بیشتری وارد می‌سازند. فاضلاب جزو تأسیسات شهری محسوب می‌شود. انتخاب‌کردن لوله‌های سیمانی برای فاضلاب اشتباه محض بود. لوله‌های فاضلاب باید از جنس سفال باشند. اسیدی که در محتویات این لوله‌ها وجود دارد سفال را نمی‌خورد؛ ولی بتن را به‌مرورزمان ازبین می‌برد و این‌گونه می‌شود که فاضلاب نشت می‌کند و به پایه‌های بناهای تاریخی آسیب می‌زند.

متأسفانه در ایران باوجوداینکه بیش از سی سال است که علم مرمت وجود دارد هنوز منشور مدونی در رابطه با آن تهیه نشده است؛ البته یک سری قوانین کلی توسط آقایان حجت و شیرازی نوشته‌شده ولی آن‌طور که باید هنوز مرجع کامل و جامع بومی ایران وجود ندارد؛ البته تا وقتی یک سری اصول را می‌دانند و از آن پیروی نمی‌کنند بودن یا نبودن منشور مدون ایرانی چندان تفاوتی هم نمی‌کند.

بدیهی است، اولین مشکلات ایجادشده در راستای احیای ابنیه و درنتیجه بافت تاریخی شهر در مرحلۀ ثبت آثار و تعریف حرایم مربوطه به وجود می‌آید.

منتظر ضمن تائید اهمیت موضوع حریم‌ها گفت: حریم‌های مختلفی در رابطه با یک بنا وجود دارد. حریم بلافصل، متصل و چسبیده به بنا است و حریم منظر هر عاملی را که در خط آسمان یک اثر تأثیر بگذارد شامل می‌شود. فرض کنید کنار عالی‌قاپو ایستاده‌اید تا عکس بگیرید. اگر در عکس شما ساختمانی دیگر پیدا بود حریم منظر عالی‌قاپو رعایت نشده و حقی از گردشگر زایل شده است. اتفاقاً حریم مسئله‌ای است که خیلی می‌تواند در بحث نگهداری و حفاظت کمک‌کننده باشد؛ ولی متأسفانه تضادی که بین میراث فرهنگی و شهرداری وجود دارد باعث شده حریم‌ها نتوانند درست عمل کنند.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

یکی از اهداف گردشگران داخلی و خارجی از سفر به اصفهان بازدید از بناهای تاریخی است و اگر این بناها در معرض تخریب و نابودی قرار گیرند، صنعت گردشگری این استان نیز از رونق خواهد افتاد.

ناسخیان: گردشگری به‌جهت یک صنعت‌بودن ارزشمند است و مردم دنیا به‌لحاظ اقتصادی روی آن حساب بازکرده‌اند؛ ولی جدای از گردشگری انبوه که به‌شدت باعث فرسایش و تخریب بناها می‌شود وقتی فردی به‌عنوان یک شخص غریبه که حس تعلقی به مکان ندارد به بافتی تاریخی ورود پیدا می‌کند باید با حساسیت بیشتری به موضوع نگاه کنیم. گردشگر خارجی علاوه بر محاسنش معایبی هم دارد که اگر کنترل نشود آسیب‌های جدی می‌تواند وارد کند. ایرانی‌ها به‌خاطر حس تعلقی که به مکان‌ دارند در هنگام بازدید از بناهای تاریخی محتاطانه‌تر برخورد می‌کنند.

منتظر: الان ونیز ایتالیا ماهیت خودش را ازدست‌داده و از زیادی گردشگر در عذاب است. در مرحله اول طبیعت اصفهان بود که گردشگر را جذب می‌کرد که چند سالی ا‌ست آن را ازدست‌داده‌ایم. میراث فرهنگی در مرحله دوم است که با بی‌توجهی آن را هم داریم ازدست می‌دهیم. در مرحله سوم، صنایع‌دستی است که آن‌هم رو به کاهش است و از ۸۵ نوع صنایع‌دستی که داشتیم فقط ۲۵ تای آن‌ها باقی‌مانده و شاهد صنایع‌دستی جعلی در بازارهایمان هستیم. به‌قول بزرگی این فاجعه است که شاگردان مغازه حاج… در میدان نقش‌جهان، بلندبلند تبلیغ کنند و گز اصفهان را که به‌نوعی هم سوغات اصفهان است و هم صنایع‌دستی، جعبه‌ای ۲۵۰۰ تومان بفروشند. قیمت پایین در ذهن مشتری بی‌کیفیتی تلقی می‌شود.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

دهاقین: مسلماً یکی از پیش‌نیازهای گردشگری معماری است. معماری باید باشد تا گردشگر بیاید. گردشگران و به‌خصوص گردشگران فرهنگی به‌خاطر دیدن آثار تاریخی و بناهای با قدمت و اصیل به اصفهان می‌آیند. اگر این‌ها را دستی‌دستی از بین ببریم و نابود کنیم دیگر نباید دنبال دلیلی برای ورود گردشگران هم باشیم. متأسفانه ما در اصفهان تک بناها را نگه‌داشته‌ایم و بافت را ازبین برده‌ایم. این‌گونه می‌شود که میانگین مدت اقامت گردشگران در اصفهان به دو شب می‌رسد.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

سرعت تخریب بناها سونامی‌وار است و سرعت مرمت آن‌ها لاک‌پشتی!

منتظر: متأسفانه میراث‌فرهنگی برای کارشناسانش مصاحبه راجع به بناهای تاریخی را ممنوع کرده؛ چون در خفا تخریب بسیاری وجود دارد که متناسب با آن‌ها مرمتی صورت نمی‌گیرد. بناهای تاریخی فقط شامل تک بناها نمی‌شوند. به‌عنوان‌مثال، عالی‌قاپو را تعمیر می‌کنیم و می‌گوییم خب کار ما تمام شد؛ درصورتی‌که این بافت تاریخی است که مهم است. اگر دیدمان را از سمت تک‌بناها به‌سمت بافت تاریخی تغییر دهیم مشکلات شهر تاریخی هم حل می‌شود. اگر قانون می‌گذاریم که دو دوره قبل تاریخی است این تاریخ باید دقیق شناسایی شود. اصفهان هیچ سندی ندارد که دوره‌های تاریخی‌اش شناخته شود که اگر کسی به شهرداری مراجعه کرد و گفت این ملک من است و می‌خواهم تخریبش کنم شهرداری بداند این بنا تاریخی است یا نه و ملاک تاریخی‌بودنش فقط ثبت‌بودنش نباشد. ممکن است بنایی ثبت‌نشده باشد، ولی از ارزش تاریخی بالایی برخوردار باشد؛ طوری که یک‌ خانه سلجوقی که جزو نایابان دنیا است به همین سادگی تخریب شود.

ناسخیان: یک موقع بنایی که می‌خواهیم آن را مرمت کنیم چسبیده و هم‌جوار یک بنای تاریخی دیگر است. موقعی دیگر بنا در یک بافت تاریخی قرارگرفته که بحث معماری میان‌افزا مطرح می‌شود و در حالت سوم بنا در شهر تاریخی قرار دارد. هرکدام از این سه حالت، استراتژی و خط قرمز و برخورد مخصوص به خود را دارند. احترام به الگوی شهر در کل وجود دارد؛ ولی در هر موقعیتی (مکان و زمان) شیوه آن متفاوت است.

متأسفانه در بخش خصوصی بودجه و حرکت صحیح است؛ ولی آرمانی وجود ندارد؛ چون بخش خصوصی فقط دنبال سود است و اتفاقی که نباید بیفتد می‌افتد و حمام می‌شود رستوران؛ ازاین‌رو شاید خیلی صحیح نباشد که کار مرمت را به بخش خصوصی بسپاریم.

خوشبختانه با کمبود نیروی انسانی مرتبط با حفاظت و مرمت مواجه نیستیم؛ ولی نیروی انسانی ماهر کمیاب است. دانشگاه ارائه‌دهنده این رشته به تعداد کافی وجود ندارد. مدروزشدن مرمت خیلی می‌تواند تأثیرگذار باشد. الان با وضعیتی مواجهیم که اگر بهترین معمار اصفهان وارد حوزه مرمت شود کار ندارد؛ ولی اگر به معماری بپردازد اوضاع کاری خوبی دارد. اگر معمار به کار مرمت بپردازد ارتقا پیدا می‌کند، ولی متأسفانه آنان که باید، این ارتقاء را تشخیص نمی‌دهند.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

مشکلات ریشه در تاریخ دارند!

منتظر: اگر اصفهان را از ابتدا درست تعریف کرده بودیم و از مسیر اصلی‌اش منحرف نمی‌شدیم الان یکی از بهترین نقاط گردشگری فرهنگی در دنیا بودیم. اصفهان نباید کلان‌شهر می‌شد. جمعیت اصفهان باید روی همان یک‌میلیون نفر نگه‌داشته می‌شد؛ در آن صورت بود که خودبه‌خود هویت و اصالت تاریخی‌اش حفظ می‌شد. از وقتی کارکرد شهر صنعتی‌بودن تعریف شد و بافت آن تغییر پیدا کرد بالطبع جمعیت روبه فزونی رفت و این‌گونه شد که تخریب خانه‌های تاریخی ضروری به‌نظر رسید؛ وگرنه هیچ‌گاه شاهد چنین روزی نبودیم که مجبور باشیم به‌خاطر تراکم جمعیت، خانه تاریخی ۳۰۰ متری را تخریب کنیم و به‌جای آن یک آپارتمان چهار واحدی بسازیم.

دهاقین: دقیقاً مشکل اصفهان این است که از خیلی جهات توسعه پیداکرده است؛ درصورتی‌که کاربری اصفهان صنعتی نیست؛ ولی توسعه بسیاری در این زمینه در آن اتفاق افتاده و امروز همه شاهد آسیب‌های آن اعم از آلودگی هوا هستیم؛ البته توسعه گردشگری هم باید کنترل‌شده باشد تا همیشه منفعت‌هایش بیشتر از مضراتش باشد.

منتظر گفت: البته مشکل دیگری هم در اصفهان وجود دارد که شاید کمتر کسی به آن توجه کرده باشد: این که مهمان‌های خارجی زیادی هرساله با میزبانی وزارت‌خانه‌ها به اصفهان می‌آیند؛ ولی حتی یک وزارت‌خانه مهمان‌سرای مخصوص به خودش را ندارد. این‌همه خانه‌های تاریخی در اصفهان وجود دارند که می‌توانند با این منظور مورداستفاده قرار گیرند. این موضوع در گردشگری هم بسیار تأثیرگذار است.

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

رکن اساسی گردشگری فرهنگی / بناهایی که اسیر داربست اند

نویسنده : بهاره بستام رخ

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا