آیین، آداب و رسوم محلیبوشهر

شروه‌ خوانی؛ نغمه‌ای از جان جنوب ایران

در گوشه‌وکنار جنوب ایران، از نخلستان‌های بوشهر تا سواحل هرمز و تپه‌های دشتستان، نوایی به گوش می‌رسد که لبریز از سوز و شور زندگی است؛ این نوا، شروه نام دارد. شروه را می‌توان آیین آواز و احساس جنوب ایران دانست؛ گونه‌ای از موسیقی محلی که درد، عشق، ایمان و حتی شادی را در قالب دوبیتی‌های کوتاه و عمیق به تصویر می‌کشد.
این آواز کهن نه‌ تنها بخشی از میراث معنوی مردمان جنوب است، بلکه سندی زنده از روح ایرانی، رهایی‌خواه و شاعرانه است که قرن‌ها از دل دشتی و دشتستان تا دل خلیج فارس طنین‌انداز شده است.

شروه چیست و از کجا آمده است؟

واژه‌ی شروه در زبان محلی به معنای «صدای پا» یا «آوای آرام» است؛ صدایی که مانند نسیم از دل طبیعت و جان مردم جنوب برمی‌خیزد. در متون کهن، از اشکالی چون شرفنگ، شرفک و شرفالنگ به‌ عنوان ریشه‌های این واژه یاد شده است.
شروه از نظر موسیقایی در مایه‌ی دشتی، شوشتری، نوا و ترک اجرا می‌شود و زیرمجموعه‌ی دستگاه شور در موسیقی ایرانی است. این آواز معمولاً به‌صورت تک‌خوانی و بی‌ساز اجرا می‌گردد، اما گاه ساز نی با نغمه‌ای غریب و نفس‌گیر همراه آن می‌شود تا حس سوزان شروه را دوچندان کند.

خاستگاه شروه‌ خوانی؛ سرزمین دشتی بوشهر

شروه خوانی دشتی بوشهر

اگر از مردم استان بوشهر بپرسید که پایتخت شروه‌ خوانی کجاست، بی‌تردید به دشتی اشاره خواهند کرد. منطقه دشتی نه‌ تنها زادگاه بسیاری از شروه‌ خوانان مشهور است، بلکه خاستگاه دو شاعر برجسته‌ی دوبیتی‌سرا نیز محسوب می‌شود:

  • زایر محمدعلی، ملقب به فایز دشتی
  • سید بهمنیار دشتی، معروف به مفتون

اشعار فایز و مفتون سرشار از واژه‌های عاشقانه و عرفانی است که با ریتم حزن‌انگیز شروه آمیخته می‌شوند. شاید به همین دلیل در بسیاری مناطق جنوب به جای شروه‌خوانی می‌گویند «فایزخوانی»، که مترادف همین آیین است.

ساختار و مضمون شروه

شروه در قالب دوبیتی یا رباعی سروده می‌شود و معمولاً موضوعاتی چون عشق، فراق، مظلومیت و عارفانه‌های عاشقانه را در بر دارد. با این حال، برخلاف مرثیه‌ خوانی که تنها به سوگ و فقدان می‌پردازد، شروه نه فقط غم، که شادی، وصال و سرور را نیز در خود دارد.
خواننده شروه با نغمه‌ای آهسته و پیوسته از عمق جان می‌خواند؛ گاه در گرمای ظهر نخلستان، گاه بر سر سفره عروسی، و گاهی کنار مزار دوستی دیرینه.

در گذشته حتی صدای «قل‌قل قلیان» یا وزش باد جنوبی بین دوبیتی‌ها شنیده می‌شد و به نوعی همراهی طبیعی با شروه ایجاد می‌کرد؛ گویی طبیعت نیز در مراسم شروه‌خوانی جنوبی مشارکت داشت.

نقش شروه در زندگی مردم جنوب

شروه خوانی در جنوب ایران

  • شروه برای مردم دشتی چیزی فراتر از یک آواز است؛ روایت زندگی آنان از گهواره تا گور است.
  • مادران شروه را به‌صورت لالایی برای نوزاد می‌خوانند.
  • در مراسم عروسی، شروه با اشعار عاشقانه فضای جشن را جلوه‌ای شاعرانه‌تر می‌کند.
  • در سوگواری، شروه غم و اندوه جمعی را به زبان موسیقی بیان می‌نماید.

به این ترتیب، شروه‌ خوانی بوشهری و دشتستان نه تنها یک آیین موسیقایی، بلکه نوعی زیست فرهنگی است که پیوند ناگسستنی مردم جنوب با احساس، ایمان و طبیعت را آشکار می‌سازد.

چرا مردم دشتی بیشتر به شروه روی آوردند؟

بررسی تاریخی نشان می‌دهد که در دوران ملوک‌الطوایفی و نظام ارباب‌رعیتی، مردم دشتی زیر فشار ظلم و فقر قرار داشتند. آب‌وهوای سخت، کمبود منابع و استبداد حاکمان محلی، روح آنان را زخمی کرده بود و شروه تبدیل به فریاد خاموششان شد؛ فریادی که در قالب شعر و موسیقی شنیده می‌شد.
شروه برای مردم دشتی، درمان دردهای روحی و تخلیه احساسات جمعی بود؛ مرهمی بر زخم‌هایی که هیچ دوایی نداشتند.

شروه در آیین‌ها و مناسبت‌های مذهبی

شروه خوانی در آیین های مذهبی

شروه در گذر زمان رنگی مذهبی نیز به خود گرفته است. در عزاداری‌های ماه محرم و صفر، بسیاری از مناطق جنوبی کشور از نغمه‌ی شروه برای خواندن مراثی استفاده می‌کنند.
بااین‌حال، همچنان شروه‌ خوانی در جنوب مرز میان شادی و غم را از میان برمی‌دارد و در همه مناسبت‌ها حضوری پررنگ دارد.

شروه؛ یادگار ماندگار جنوب ایران

امروز شروه در فهرست میراث ناملموس ملی ایران ثبت شده و تلاش‌هایی برای آموزش و احیای آن در حال انجام است. در جشنواره‌های موسیقی نواحی ایران، شروه‌ خوانان بوشهری و هرمزگانی همچنان به اجرای این هنر می‌پردازند تا نغمه‌ای که از دل تاریخ ساسانی و هخامنشی برخاسته، زنده بماند.

نتیجه‌گیری: شروه، آینه‌ی روح ایرانی

شروه‌ خوانی تنها یک آواز محلی نیست؛ بلکه ترجمان اندوه، عشق و شکوه مردم جنوب است. این نغمه‌ی کهن با زبان دل سخن می‌گوید و از سادگی و صداقت مردمان دشتی جان می‌گیرد.
شروه در هر نت خود تاریخ، اشک، امید و ایمان را به دوش می‌کشد؛ میراثی که باید پاس داشته شود تا نوای آن همچنان در آسمان بوشهر طنین‌انداز بماند.

فرزانه بهارلو سامانی

فارغ التحصیل کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی هستم و علاقه بسیاری به شهرگردی، عکاسی و تولید محتوای متنی دارم.تو این سال‌ها اصفهان را قدم زدم و عکس گرفتم، عاشق سفرم و تولید محتوا در حیطه‌ی گردشگری انجام می‌دم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا