معرفی آثار تاریخی

سنگ نگاره ای از ایران باستان

در ۸ کیلومتری شهر ارکواز، بر نمای دیوار شرقی تنگه‌ کوچکی مشاهده می‌شود که در دهانه‌ آن، روستای گل گل قرار دارد و از آن به نقش برجسته‌ گل گل ملکشاهی یاد می‌شود. این نقش‌ برجسته، کتیبه‌ای است به زبان آشوری و خط میخی که بر صخره‌ای در نزدیکی روستا بنا شده است. روی این اثر تاریخی ارزشمند، تصویر پادشاه آشوری را کنده‌کاری کرده‌اند.

سنگ نگاره ای که از دوران آشوری در منطقه گل گل ملکشاهی مهران قرار دارد. این سنگ نگاره شامل نوشته هایی به خط میخی آشوری و نقش یک سرباز می باشد که کلاهخودی دارد و نقش ماه و ستاره در کنار او دیده می شود. این سنگ نبشته درون تنگه صخره ای قرار دارد و در سال ۶۴۵پ م پس از آنکه آشوربانیپال بر ایلام پیروز می شود حفاری شده است. این محل بر سر راه باستانی ایلام به آشور قرار داشته است. این نبشته آشوری در سال ۱۹۷۳ توسط واندنبرگ ترجمه شده است.

اینکه این کتیبه مربوط به کدام پادشاه آشوری است به درستی معلوم نیست و عده ای آن را متعلق به آشور بانی پال که سرزمین ایلام قدیم را متصرف و در نهایت موجب انقراض آنها گردید دانسته و عده ای آن را مربوط به سارگن دوم پادشاه آشوری می دانند که وی نیز نواحی شمال غرب و قسمت هایی از غرب ایران تا دریاچه ارومیه را به تصرف درآورد.

آنچه از متن سنگ نوشته مستفاد می گردد این است که آشوری ها همواره چشم طمع به نواحی شرقی حکومت خود یعنی سرزمین ایلامی ها داشته و هر زمان که زمینه فراهم می شد حمله را آغاز می کردند و این روند به صورت فرهنگ ستیزه گری به فرزندان شاهان منتقل می شد و چهره پادشاه آشوری که رو به سرزمین ایلام حکاکی و نقر شده خوی جنگجویی و طمع همیشگی آنان به این دیار را به نمایش می گذارد.

متن سنگ نوشته

به آشور و خدایان (بزرگ) که به طرفداری شاه محبوب آنها ایستاده و چیره شده (بر زمین های  دشمنانش ( …) شاه جهان (…) پسر (…) آشور پدر خدایان مرا نامزد کرد برای پادشاهی در رحم مادرم (…) انلیل مرا برای تسلط بر روی زمین و مردم فرا خواند. سین و شماش با هم شگون های مساعدی در مورد بنیاد فرمانروایی من فراهم ساختند. نبو و مردوک مرا بصیرت وسیع و فهم عمیق بخشانیدند. خدایان بزرگ از راه لطف در محفل خود مرا بر روی تخت شاهی پدرم گذاشتند. آنها تسلط بر روی زمین را به من واگذار کردند. شهر (…)

آنها بیرون رفتند (…) روی او ستایش کارهایی که من انجام داده ام. من نوشتم بر روی آن من به جای نهادم این سنگ نوشته را برای ترغیب شاهان و پسران من در آینده باشد که امیری در میان شاهان پسران من که او را آشور و خدایان بزرگ برای تسلط بر روی زمین و مردم نامزد کند. این ستون و تحسین خدایان بزرگ را ببیند و باشد که به تدفین آن بپردازد و قربانی ها بکند اما آنکه آن مجسمه را از جای آن بردارد آشور و خدایان بزرگ و آن عده که روی این ستون نام برده شدند با نظر خشم به او نگاه کند. باشد که به طرفداری او در یک برخورد سلاح ها در میدان جنگ برخیزند و باشد که آنها او را راهنمایی نکنند. (…) با شد که آنها هم حکم شاهی او را براندازند و باشد که آنها نامش و تخمه اش را در زمین ضایع کنند.

مجله اینترنتی گردشگری سپاهان (کوله)

آناهیتا جعفری

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا